دخترانه ها
هو الرحمن الرحیم
خدا ؛ از پای گلدان های گل سرخ , خاکی عطر آگین را انتخاب کرد .
خاکی که آهنگ آواز پای قناری ها را به جان خریده بود و شور بلبل در تنش می دوید و در چشمانش , برق عشق , خودنمایی می کرد ...
خاک من ناب بود , خاکی که گل عشق درش ریشه دوانیده بود , خاکی که خاک نبود ؛ شور بود , عشق بود , اشتیاق بود , مهر بود , پاکی بود , صداقت بود ...
خدا خلاصه ی تمام خوبی هایش را برداشت و تراشید پیکری را با موهای بلند , چشم های دریایی و دلی که یک سرش در زمین بود و دالانی داشت به اوج آخرین طبقه ی آبی ترین آسمانی که تا کنون خلق شده بود ...
نام من عشق بود ... سروده ای از ناب ترین غزلیات خدا ... کلیات اشعاری که قافیه اش با لطافت ردیف شده بود و در هر بیت , ظرافت تکرار می شد ... بیت هایی که با عشوه و ناز مخصوصی که خدا فقط برای آنان خلق کرده بود یکی پس از دیگری در زندگی کسی می دویدند و شور را به او هدیه می دادند , بیت هایی که می شدند مکمل یکی از غزل های خداوندی به نام مرد و نام پدر بر او می نهادند ... بیت هایی که آرام و بی صدا , نه ماه تمام در دل فرشته ای از فرشتگان خدا جا خوش می کردند و به او بال پرواز مادرانگی هدیه می دادند ...
این کلیات اشعار , تضمین شده بودند از خود ِ خود ِ خود ِ خدا ...
بیت های صورتی رنگی که خون درشان می تپید , با مژه هایی بلند که می شدند زندان عشق ...
خلاصه اش کنم ؛
من یک دختر بودم ...
تا قبل از آنکه بشکنم !
___
+ س . شیرین فرد
+ در وهله ی اول ولادت بانوییه که ایران زیر گام های با وقارشون و در سایه سار چادرشون هستند :) مبارکه :)
بعدشم که دیگه گفتن نداره :| ! روز دختره : )) به نیابت عرض می کنم : ما دخترا به یه شاخه گلم راضی ایم :| حالا اگه یه کادویی چیزی کنارش بود دیگه راضی تر : )))
کلمات کلیدی :